چـــــرا تـــــنـــــهـــــام گـــــذاشـــــتـــــی
امشب به ياد بودنت تا صبح با سازم مي خونم
برات هزار تا شعر ميگم تا بدوني دوست دارم
يادت مياد پشت سرم با چشم گريون داد زدی
روزها اشك من به قلب من تو سنگ زدی
نا مهربون اينجوريه رسمو روسمو عاشقی
ميگی هنوز دوسم داری من كه نديدم اين جوری
گفتي بيا تموم كنيم ترس از حسودا نكنيم
اگه بخوای باز می تونی بازم به چنگم بياری
تو رو قسم دادم به جون جفتمون
به تموم لحظه هاخاطراتمون
اما تو گفتی نميشه
اينجا بايد تموم بشه....
+ نوشته شده در پنجشنبه هفدهم تیر ۱۳۸۹ ساعت ۲:۱۹ ق.ظ توسط ســـــجـــــاد
|
دوستان گلم خوشحال میشم نظربدین,بانظراتتون منوخوشحال میکنید لطفا یادتون نره.برای اطلاعات بیشتربه پروفایلم مراجعه کنید باتشکرازهمه ی دوستان خوبم.با تبادل لینکم موافقم.هرکسی خواست منولینک کنه منوبااسم"نفس های بی هدف"بلینکه.دوستون دارم